مقاله(به دنیای بحرانها خوش آمدید!) به قلم آدام توز، استاد دانشگاه کلمبیا و نویسنده روزنامه فایننشیال تایمز به رشته تحریر درآمده است و توسط تیم روابطعمومی گروه شرکتهای پرسال ترجمه و منتشر شده است.
همهگیری، خشکسالی، سیل، طوفانهای بزرگ و آتشسوزیهای جنگلی، جنگ جهانی سوم و… این روزها بیمقدمه و سریع میتوانیم لیستی از بحرانهای کنونی و پیشروی جهان را پیش چشم خودمان قطار کنیم! این لیست شاید آنقدر طولانی باشد که میتوانیم عجیب بودن وضعیت زندگی بشر را متصور شویم، به قول لارنس سامرز، وزیر سابق خزانهداری ایالات متحده: “این پیچیدهترین، نامتجانسترین و مقطعیترین مجموعه چالشهایی است که میتوانم در 40 سال اخیر بهخاطر بیاورم.”
شاید از نظر شما همه اینها بخشی از نظم نوین بازار است و بازار جهانی در تلاش است تا نسبت به چالشهای جدید واکنشپذیر و منطبقتر شود؛ اما چرا بازارها تا این حد پرشتاب و پرتلاطم شده اند؟ با نگاهی به زمینههای این شتاب، میتوانیم به ارائه لایحه عظیم یارانه انرژی و عزم بانک انگلستان برای باز کردن سبد عظیمی از اوراق قرضه برای مبارزه با همهگیری کووید -19 اشاره کرد.
درحالیکه شوکهای اقتصادی و غیراقتصادی درهمتنیده شدهاند، شاید تعجبی نکنیم که یک اصطلاح ناآشنا در ادبیات جهان وارد شود.” چند بحرانی”. به تعریف واژه چند بحرانی برگردیم: ژان کلود یونکر، رئیس سابق کمیسیون اروپا، واژه چند بحرانی را از ادگار مورین، نظریهپرداز فرانسوی اقتباس کرد. مورین با نگاهی به هشدار اکولوژیکی اوایل دهه 1970 به این نتیجه رسید که مفهوم جدیدی از خطرات فراگیر جهانی وارد مکالمات افکار عمومی شده است.
یک مشکل زمانی تبدیل به یک بحران میشود که تواناییها و ظرفیتهای موجود ما را برای مقابله به چالش میکشد و بنابراین ماهیت فعالیتهای ما را تهدید میکند. در شرایط چند بحرانی، شوکها ناهمگون هستند، اما بر هم اثر میگذارند، بهطوریکه شوک وارد شده به کل مجموعه حتی از مجموع اجزای آن نیز فراگیرتر است. گاهی اوقات فرد احساس میکند که در حال ازدستدادن حس واقعیت است.
آیا رود میسیسیپی واقعاً در حال خشکشدن است و تهدیدی برای کشاورزی در مزارع آمریکا و در نهایت اقتصاد جهانی در حال وقوع است؟ آیا ما واقعاً در نقطهای هستیم که اقتصادهای دنیای غرب را از چین جدا کنیم؟ سؤالاتی از این قبیل که زمانی خیالی به نظر میرسیدند اکنون به واقعیت تبدیل شدهاند.
“این یک شوک است”. اما تا چه حد به توجه نیاز دارد؟
به سالهای 2008-2009 فکر کنید. ولادیمیر پوتین به گرجستان حمله کرد. بانکها در حال سقوط بودند. دور مذاکرات سازمان تجارت جهانی در دوحه مانند مذاکرات اقلیمی در کپنهاگ در سال بعد، بدون نتیجه ماند و علاوه بر همه اینها، آنفولانزای خوکی از بین رفته بود.
با همه این اوصاف ” آیا ما در تمام مدت در یک وضعیت شبه چند بحرانی زندگی می کنیم؟”
آنچه تحلیل بحرانهای 15 سال گذشته را تا این حد سردرگم میکند این واقعیت است که دیگر نمیتوانیم در بررسی علل وقوع بحرانها به یک علت واحد اشاره کنیم و به طور ضمنی، یک راهحل واحد را مشخص کنیم. درحالیکه در دهه 1980 هنوز ممکن بود باور داشته باشید که “بازار” به طور مؤثر مسیر اقتصاد را هدایت میکند، رشد را به ارمغان میآورد، مسائل سیاسی بحثبرانگیز را خنثی میکند و در جنگ سرد پیروز میشود، اما امروز چه کسی میتواند همین ادعا را تأیید کند؟
همه میدانیم که دموکراسی شکننده است. توسعه پایدار مستلزم سیاستهای صنعتی بحثانگیز است و جنگ سرد جدید بین پکن و واشنگتن تازه شروع شده است. جهان در کشمکش مجموعهای از مشکلات است که توسعه اقتصادی و اجتماعی را به سمت نقاط اوج اکولوژیکی فاجعه سوق داده است و همه اینها با سرعت خیرهکنندهای در تغییر و نوسان هستند.
در اوایل دهه 1970 جمعیت جهان کمتر از نصف جمعیت امروز بود و کشورهایی چون چین و هند بهشدت فقیر بودند. امروزه جهان در مسیر شکلدادن به دولتهای قدرتمندی در حرکت است که راه درازی را برای ازبینبردن فقر مطلق طی کردهاند. مجموع تولید ناخالص داخلی جهانی به ۹۰ تریلیون دلار رسیده است و زرادخانهها به خانه ۱۲۷۰۵ سلاح هستهای تبدیل شده است.
تصور اینکه مشکلات آینده ما نشئتگرفته از چالشهای 50 سال پیش خواهد بود، خود نمودی از ناتوانی بشر در درک سرعت و مقیاس تحولات تاریخی است.
بنابراین، چشمانداز جهان چیست؟
ما از چندین بحران بزرگ قسر دررفتهایم! واکسنهایی برای توقف شیوع بیماریها ابداع کردهایم، از جنگ هستهای فرار کردهایم و شاید نوآوری باعث شود تا بر بحرانهای زیستمحیطی پیش رو مسلط شویم، اما این یک چالش بیامان است، زیرا آنچه در مبارزه با بحران و اصلاحات تکنولوژیک بهندرت انجام میشود، رسیدگی به روندها و چالشهای اساسی است و چالش ارائه راهحلهایی است که بیشتر نقش مسکن و تسکیندهنده دارند تا درمانکننده. حال وقت آن است که خود را آماده کنید. مسیر پیش ما پر از چالشهایی است که نیازمند آمادگی تماموکمال است.
شاید باید به بشر گفت که کتونی زرنگیهای خود را بپوشید چالشهای جدیدی در راه است.